بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۱۵۵: دگر تظلم ما عاجزانکجا برسد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دگر تظلم ما عاجزان کجا برسد بس است نالهٔ ماگر به گوش ما برسد به خاک منتظرانت بهارکاشته اند بیا ز چشم دهیم آب تا حنا برسد کسی به می نکند چارهٔ خمار وفا پیامی از تو رسد قا دماغ ما برسد سبکروان ز غم زاه و منزل آزادند صدا ز خویش گذشته ست هر کجا برسد تمامی خط پرگار بی کمالی نیست دعا کنید سر ما به نقش پا برسد ز آه ، بی جگر چاک بهره نتوان برد گشودنی ست در خانه تا هوا برسد ز سعی قامت خم گشته چشم آن دارم که رفته رفته به آن طرهٔ دوتا برسد ستمکش هوس نارسای اقبالم به استخوان رسدم کار تا هما برسد دماغ شکوه ندارم وگرنه می گفتم به دوستان ز فراموشی ام دعا برسد به عالمی که امل می کشد محاسن شیخ کراست تاب رسیدن مگر قضا برسد زکوشش است که دستت به دامنی نرسد اگر دراز کنی پا به مدعا برسد چنین که صرف طمع کردی آبرو بیدل عرق کجاست اگر نوبت حیا برسد بیدل دهلوی