بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۱۱۱: ز دنیا چهگیرد اگر مردگیرد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ز دنیا چه گیرد اگر مردگیرد مگر دامن همت فردگیرد خجل می روم از زیانگاه هستی عدم تا چه از من ره آوردگیرد عرق دارد آیینه از شرم رنگم بگو تا گلاب از گل زرد گیرد تن آسان اقبال بخت سیاهم حیا بایدم سایه پرورد گیرد عبث لطمه فرسای موت و حیاتم فلک تاکی ام مهرهٔ نردگیرد شب قانعان از سحر می هراسد مبادا سواد وفا گرد گیرد به خاکم فرو برد امدادگردون کم ازپاست دستی که نامردگیرد ز بس یأس در هم شکسته ست رنگم گر آیینه گیرم دلم دردگیرد ازبن باغ عبرت نجوشید بیدل دماغی که بوی دل سرد گیرد بیدل دهلوی