بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۱۰۶: عمر ارذل ای خدا مگمار بر نیروی مرد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
عمر ارذل ای خدا مگمار بر نیروی مرد رعشهٔ پیری مبادا ریزد آب روی مرد تا نگردد عجز طاقت شبنم ایجاد عرق صبح نومیدی مخندان از کمین موی مرد گر طبیعت غیرت اندیشد ز وضع انفعال سرنگونی کم وبالی نیست در ابروی مرد بند بند آخر به رنگ مو دوتا خواهد شدن در جوانی ننگ اگر دارد ز خم زانوی مرد هرچه از آثار غیرت می تراود غیرتست جوهر شمشیر دارد موج ز آب جوی مرد بهر این نقش نگین گر خاتمی پیدا کنی لافتی ا لا علی بنویس بر بازوی مرد شعلهٔ همت نگون شد کز تصاعد بازماند خوی شود هرگه تنزل برد ره در خوی مرد از ازل موقع شناسان ربط الفت داده اند آینه با زانوی زن تیغ بر پهلوی مرد آلت او خصیه ای خواهد تصور کرد و بس در دماغ حیز اگر افتاده باشد بوی مرد هیچکس نگسیخت بیدل بند اوهامی که نیست آسمان عمری ست می گردد به جست وجوی مرد بیدل دهلوی