بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۰۹۰: عشق مطربزادهای بر ساز و تقوا زور کرد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
عشق مطرب زاده ای بر ساز و تقوا زور کرد دانهٔ تسبیح را زاهد خر طنبور کرد با همه واماندگی روزی دو آزادی خوش ست خانه را نتوان به اندوه تعلق گورکرد زین گلستان صد سحر جوشید و صد شبنم دمید عبرتم سیر چکیدنهای یک ناسورکرد بگذر از بی صرفه گوییها که ساز انبساط گوشمالی خورد هرگه ناله بی دستورکرد موسی ما شعله ها در پردهٔ نیرنگ داشت حسرتی از دل برون آورد و برق طورکرد با چنین فرصت نبود امکان مژه برداشتن وعدهٔ دیدار خلقی را امل مزدورکرد شهرت اقبال عجز از چتر شاهی برتر است موی چینی سایه آخر بر سر فغفور کرد شور اسرارم جنون انگیخت از موی سفید شوخی این پنبه ام هنگامهٔ منصورکرد نی ز طاعت بهره ای بردم نه ذوقی ازگناه در همه کارم حضور نیستی معذور کرد دخل آگاهی به یک سو نه که تحقیق غیور چشم خلقی را به انگشت شهادت کور کرد بیدل از عزلت کلامم رتبهٔ معنی گرفت خُم نشینی باده ام را اینقدر پُر زور کرد بیدل دهلوی