بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۰۸۷: از تغافل زدنی ترک سبب بایدکرد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
از تغافل زدنی ترک سبب بایدکرد روز خود را به غبار مژه شب باید کرد گرد وارستگی هکوی فنا باید بود خاک در دیدهٔ اندوه ظرب باید کرد همچو آیینه اگر دست دهد صافی دل جوهر ناطقه شیرازهٔ لب باید کرد کهنه مشق خط امواج سرابیم همه عینک از آبلهٔ پای طلب باید کرد اشک اگر شیشه از این دست بهم برچیند مژه را روکش بازار حلب باید کرد تا شودطبع توآیینهٔ تحقیق وفا خلق را صیقل زنگار غضب باید کرد دم صبحی مگر افسون تباشیر دمد شمع ما را همه شب خدمت تب باید کرد دیده ای را که چمن پرور دیدار تو نیست به تماشای گل و لاله ادب باید کرد آنقدر شیفتهٔ نرگس خمّار توام که .ز خاکم به قدح آب عنب باید کرد یک تحیر دو جهان در نظرت می سوزد آتش از خانهٔ آیینه طلب بایدکرد دل و دانش همه در عشق بتان باید باخت خویش را بیدل دیوانه لقب بایدکرد بیدل دهلوی