بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۰۸۶: اول دل ستمزده قطع امیدکرد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
اول دل ستمزده قطع امیدکرد آخرشکست چینی من مو سفید کرد می لرزد از نفس دم تقریر احتیاج دست تهی زبان مرا مرگ بید کرد بخت سیاه اگر بلد اعتبارهاست خود را به هیچ آینه نتوان سفیدکرد تدبیر زهد مایهٔ تشویش کس مباد صابون خشک جامهٔ ما را پلید کرد تا اشک ربط سبحهٔ انفاس نگسلد پیری مرا به حلقهٔ قامت مریدکرد چون نال خامه تا دمد از مغز استخوان فکرم در آفتاب قیامت قدیدکرد از قبض و بسط حیرت آیینه ام مپرس قفلی زدم به خانه که نازکلیدکرد دارد رسایی مژه ی خون به گردنش برگشتنی که آنسوی حشرم شهیدکرد بیدل تو هم به ذوق خطش سینه چاک زن کاین شام نادمیده مرا صبح عید کرد بیدل دهلوی