بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۰۱۳: کس طاقت آن لمعهٔ رخسار ندارد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
کس طاقت آن لمعهٔ رخسار ندارد آیینه همین است که دلدار ندارد سحرست چه گویم که شود باور فطرت من کارگه اویم و او کار ندارد گرداندن اوراق نفس درس محال ست موج آینه پردازی تکرار ندارد آیینه ز تمثال خس و خار مبراست دل بار جهان می کشد و عار ندارد چون نقش قدم برسرما منت کس نیست این خواب عدم سایهٔ دیوار ندارد پیچیده در و دشت ز بس لغزش رفتار تا موج گهر جادهٔ هموار ندارد اقبال دنائت نسبان خصم بلندیست غیر از سر خویش آبله دستار ندارد چون لاله دو روزی به همین داغ بسازید گل در چمن رنگ وفا بار ندارد شب رفت و سحر شد به چه افسانه توان ساخت فرصت نفس ساخته بسیار ندارد بیدل به عیوب خود اگر کم رسی اولی ست زان آینه بگریز که زنگار ندارد بیدل دهلوی