بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۰۰۵: به پستی وانماند هر که از دردی نشان دارد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
به پستی وانماند هر که از دردی نشان دارد سحر از چاکهای دل به گردون نردبان دارد به دوش الرحیلی بار حسرت می کشد عالم جرس عمری ست چون گل محمل این کاروان دارد بجز وحشت نمی بالد ز اجزای جهان گردی چمن از برگ برگ خویش دامن بر میان دارد به ذوق عافیت خون خورردنت کار است معذوری در اینجا گر همه مغز است درد استخوان دارد مکن با چشم تر سودا اگر محو تماشایی بهار حیرت آیینه در شبنم خزان دارد سخن باشد دلیل زندگی روشن خیالان را غم مردن ندارد شعلهٔ ما تا زبان دارد در آغوش نشاط دهر خوابیده ست کلفتها شکستن در طلسم شوخی رنگ آشیان دارد به صدگلزار رعنایی به چندین رنگ پیدایی همان ناموس یکتایی مرا از من نهان دارد غبارم پر نمی زد گر نمی سر می زد از اشکم عنان وحشت من عجز این وا ماندگان دارد نشاط حسن می بالد ز درد عاشقان بیدل گلستان خنده دربار است تا بلبل فغان دارد بیدل دهلوی