بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۹۹۰: هوسپیمای فرصت گرد کلفت در قفس دارد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هوس پیمای فرصت گرد کلفت در قفس دارد همین خاک است و بس گر شیشهٔ ساعت نفس دارد لب از خمیازهٔ صبح قیامت تا نمی بندی خم آسودگی جوش شراب خام رس دارد در سعی جنون زن ، از وبال هوش بیرون آی به زحمت تا نگیرد کوچهٔ دانش عسس دارد نه تنها شامل هستی ست عشق بی نشان جوهر عدم هم زآن معیت دستگاه پیش و پس دارد جنون الرحیلی شش جهت پیچیده عالم را مپرس از کاروان منزل هم آهنگ جرس دارد برون آر از طبیعت خار خار وهم آسودن که چشم بی نیازان از رگ این خواب خس دارد نفس هر پر زدن خون دگر در پرده می ریزد طبیب زندگی شغلی همین نیش مجس دارد خراش دامن عزت مخواه از ترک خوشخویی که راه کوی بدکیشی سگان بی مرس دارد محبت عمرها شد رفته می جوشد ز خاطرها ندارد جز فراموشی کسی گر یاد کس دارد ندامت نیست غافل از کمین هیچکس بیدل به هر دستی که عبرت وارسد دست مگس دارد بیدل دهلوی