بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۹۸۵: شمع بزمت چه قدم بردارد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
شمع بزمت چه قدم بردارد پای ما آبلهٔ سر دارد گل این باغ گریبان چاک ست خنده از زخم که باور دارد در تکلیف تبسم مگشای دهن تنگ تو شکر دارد خاک سامان غبارش کم نیست نیستی نیز کر و فر دارد عالمی چشم ز ما روشن کرد رنگ ما خاصیت زر دارد کس چه خواند رقم پیشانی صفحهٔ ما خط مسطر دارد سر هر فکر گریبان خواه است موج هم تکمهٔ گوهر دارد بی خریدار چه ارزد گوهر دل همان است که دلبر دارد تا فسردی ز نظرها رفتی رنگ پرواز ته پر دارد لب بهم آر و حلاوتها کن خامشی قند مکرر دارد یک نفس قطع دو عالم کردم دم این تیغ چه جوهر دارد سرگران می گذرد نرگس یار مزد چشمی که مژه بردارد تا دماغ است، هوس بال گشاست سر هر بام کبوتر دارد بیدل این صورت وشکل آنهمه نیست آدمی معنی دیگر دارد بیدل دهلوی