بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۹۸۱: بر طمع، طبع خسیسی که تفاخر دارد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بر طمع ، طبع خسیسی که تفاخر دارد آبرو را عرق سعی تصور دارد با بخیلان نه همین طبع گدا ناصاف است کیسهٔ خود هم ازین قول دلی پر دارد گل این باغ اگر بیخبر از فرصت نیست خندهٔ رنگ به روی که تمسخر دارد طبع شهوت نسب از سیرگریبان عاری ست گردن خر سر تحقیق به آخور دارد خاک شو معنی موهومی هستی دریاب فهم رازت به عدم جیب تفکر دارد نی ز هستی خجلم نی ز جنون منفعلم طبع بی ساختهٔ شوق چه عنصر دارد ز شکست است رک گردن امواج بلند عاجزی هم چقدر ناز و تکبر دارد قلّت مایه عرق می کشد از طبع کریم ابر هرجا تنک افتاد تقاطر دارد خودگدازست شراری که به جایی نرسد ناله در بی اثری سخت تأثر دارد محو گردیدن ما آنهمه ناموزون نیست سکتهٔ مصرع نظاره تحیر دارد بیدل از جهل میندیش که در مکتب عشق گر همه طفل سرشک است تبحر دارد بیدل دهلوی