بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۹۵۷: هوس تا چند بر دل تهمت هر خشک و تر بندد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هوس تا چند بر دل تهمت هر خشک و تر بندد بدزدم در خود آغوشی که بر آفاق دربندد به این یک رشته زناری که در رهن نفس دارم گسستن تا به کی چون سبحه صد جایم کمر بندد به آزادی شوم چون شمع تا ممتاز این محفل گشایم رشتهٔ پایی که دستارم به سر بندد به هم چشمان خیال امتیازم آب می سازد خدایا قطره ام بیرون این دریا گهر بندد ز حاصل قطع خواهش کن که این نخل گلستان را به طومار نمو مهر است در هرجا ثمر بندد جهان افشاگر راز است بر غفلت متن چندان که ناهنجاریت در خانهٔ آیینه خر بندد جنون گل عیانست از گریبان چاکی اجزا که وحشت برکشد از سنگ و خفت بر شرر بندد جهانی در غبار ما و من ماند از عدم غافل حذر از سیر صحرایی که راه خانه بربندد به بزم عشق پر بی جرأت تمهید زنهارم مگر اشکی چو مژگان بر سرانگشتم جگر بندد وفا تا از حلاوت نگسلاند ربط چسبانم حضور بوریا یارب به پهلویم شکر بندد ز بس وارستگی می جوشد از بنیاد من بیدل پرنگ ، الفت نگیرد نقش من نقاش گر بندد بیدل دهلوی