بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۸۸۵: نتوان برد زآینهٔ ما رنگ حدوث
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نتوان برد زآینهٔ ما رنگ حدوث شیشه ای داشت قدم آمده بر سنگ حدوث نیست تمهید خزان در چمن دهر امروز بر قدیم است زهم ریختن رنگ حدوث سیر بال و پر اوهام بهشت است اینجا همه طاووس خیالیم ز نیرنگ حدوث بحر و آسودگی امواج و تپش فرسایی اینک آیینهٔ صلح قدم و جنگ حدوث دیر و ناقوس نوا، کعبه و لبیک صدا رشته بسته است نفس این همه بر چنگ حدوث می سزد هر نفسم پای نفس بوسیدن کز ادبگاه قدم می رسد این لنگ حدوث صبح تا دم زند از خویش برون می آید به دریدن نرسد پیرهن تنگ حدوث دو جهان جلوه ز آغوش تخیل جوشید چقدر آینه دارد اثر بنگ حدوث عذر بی حاصلی ما عرقی می خواهد تا خجالت نکشی آب شو از ننگ حدوث غیب غیب است شهادت چه خیال است اینجا بیدل از ساز قدم نشنوی آهنگ حدوث بیدل دهلوی