بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۸۷۰: آمدم تا صد چمن بر جلوهنازان بینمت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آمدم تا صد چمن بر جلوه نازان بینمت نشئه، در، سر می به ساغر، گل به دامان بینمت همچو دل عمری در آغوش خیالت داشتم این زمان همچون نگه درچشم حیران بینمت گرد دامانت به مژگان نیاز افشانده ام بی کسوف اکنون همان خورشید تابان بینمت ای مسیحا نشئهٔ رنج دو عالم احتیاج برنگه ظلم است اگرمحتاج درمان بینمت دیدهٔ خمیازه سنجی چون قدح آورده ام تا به رنگ موج صهبا مست جولان بینمت عالمی ازنقش پایت چشم روشن می کند اندکی پیش آی تا من هم خرامان بینمت حق ذات تست سعی دستگیریهای خلق تا ابد یارب عصای ناتوانان بینمت عرض تعداد مراتب خجلت شوق رساست آنچه دل ممنون دیدنها شود آن بینمت غنچگیهایت نصیب دیدهٔ بیدل مباد چشم آن دارم که تا بینم گلستان بینمت بیدل دهلوی