بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۸۱۴: شبکه شور بلبل ما ریشه درگلزار داشت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
شب که شور بلبل ما ریشه درگلزار داشت بوی گل در غنچه رنگ ناله در منقار داشت نغمه جولا ن صید نیرنگ که زین صحرا گذشت ترکش تیر بتان فریاد موسیقار داشت رخصت یک جنبش مژگان نداد آگاهی ام حیرت اینحا خواب یا از دیدهای بیدار داشت عقدهٔ محرومیِ کس فکر جمعیت مباد تا پریشان بود دل ، بویی ز زلف یار داشت داغ بی دردی نشاند، آخر به خاک تیره ام بود پر چتر گل ، تا شمع در پا خار داشت گر همه کفر است نتوان سر ز همواری کشید سبحه را دیدیم طوف حلقهٔ زنار داشت عجز هم کافی ست هرجا مقصد از خود رفتن است سایه هستی تا عدم یک لغزشی هموار داشت صفحه ای آتش زدیم آیینه ها پرداختیم سوختن چندین چراغان چشمک دیدار داشت ب ی گل صد انجمن بی پرده بود اما چه سود التفات رنگ ما را درپس دیوار داشت نارسابی صد خیال هرزه انشا کند طینت بیکار، ما را بیشتر در کار داشت عمرها شد چون گهر تهمت کش بی دردی ام یاد ایامی که چشمم یک دو شبنم وار داشت آسمانی از کف خاک اختراع غفلت است بیدل از فخری که ما دارپم باید عار داشت بیدل دهلوی