بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۸۱۰: جز خموشی هرکه دل بر ناله و فریاد داشت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
جز خموشی هرکه دل بر ناله و فریاد داشت شمع خود را همچو نی در رهگذار باد داشت ای خوش آن عهدی که در محراب چشم انتظار اشک ما هم گردشی چون سبحهٔ زهاد داشت صید ما را حلقهٔ دام بلا شد عافیت گوشهٔ چشمی که با دل الفت صیاد داشت خواب اگروحشت گرفت از دیدهٔ من دور نیست خانهٔ چشمم چوگوهر آب در بنیاد داشت بیخودی از معنی جمعیتم آگاه کرد گردش رنگ اعتبار سیلی استاد داشت کرد تعمیر اینقدرگرد خرابی آشکار ورنه ویران بودن ما عالمی آباد داشت این زمان محو فرامش نغمگی های دلیم جام ما پیش ازشکستنها ترنگی یاد داشت از فنای ما مشو غافل که این مشت شرار چشم زخم نیستی در عالم ایجاد داشت دوش کز سازعدم هستی ظهور آهنگ بود نالهٔ ما هم نوای هرچه باداباد داشت حیف اوقاتی که صرف کوشش بیجا شود تیشه عمری نوحه بر جان کندن فرهاد داشت بال قمری این زمان بیدل غبار سرو نیست گردوحشت پیش ازین هم هرکه بود آزاد داشت بیدل دهلوی