بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۷۹۷: فریاد که در عالم تحقیق کسی نیست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
فریاد که در عالم تحقیق کسی نیست یک خانهٔ عنقاست که آنجا مگسی نیست با عقل چه جوشیم که جز وهم ندارد از عشق چه لافیم که بیش از هوسی نیست گر دل بتپد غیر نفس کیست رفیقش ور چشم پرّد جز مژه امید خسی نیست حیرت ز رفیقان سفرکرده چه جوید دیدیم که رفتند و صدای جرسی نیست بر وعده دیدار که فرداست حسابش امروز چه نالیم نفس همنفسی نیست ای کاش دمی چند گرفتار توان زیست اما چه توان کرد که دام و قفسی نیست بر بیکسی کاغذ آتش زده رحمی کاین قافله را غیر عدم پیش و پسی نیست چون شمع به امید فنا چند توان سوخت ای باد سحر غیر تو فریادرسی نیست بیدل الم و عیش خیالات تعین تا چشم گشایی که گذشته ست و بسی نیست بیدل دهلوی