بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۷۷۶: کتاب عافیتی قیل و قال باب تو نیست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
کتاب عافیتی قیل و قال باب تو نیست ببند لب که جز این نقطه انتخاب تو نیست برون دل نتوان یافت هرچه خواهی یافت کدام گنج که در خانهٔ خراب تو نیست سپند مجمر تسلیم قانع ازلی ست بس است نال اگر اشک باکباب تو نیست اگر تو لب نگشایی ز انفعال طلب جهان به غیر دعاهای مستجاب تو نیست نفس چو صبح ، غنیمت شمار موهومی ست زمان اگر همه پیری ست جز شتاب تو نیست به د! غ منت احسانم ای فلک منشان دماغ سوخته را تاب ماهتاب تو نیست چه آسمان چه زمین انفعال روبوشی ست توگرپری شوی این شیشه ها حجاب تونیست به جلوهٔ قو ازل تا بد جهان عدم اسب در آفتاب قیامت هم آفتاب تو نیست کجا بریم خیالات پوچ علم و عمل به عالمی که تویی هیچ چیزباب تو نیست ز دل معاملهٔ عین و غیر پرسید زبان گزید که جز شبههٔ حساب تو نیست گل بهار و خزان ظهور یکرنگ است تو هم ببال که جز باد در حباب تو نیست مقیم خانهٔ زینی چو شمع آگه باش که پا به هرچه نهی جزسرت رکاب تونیست سلامت سر مژگان خویش باید خواست به زیر سایهٔ دیوار غیر خواب تو نیست در آتشیم ز بی انفعالی ات بیدل که می گدازی وچون شیشه نم درآب تو نیست بیدل دهلوی