بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۷۷۴: پیش چشمیکه نورعرفان نیست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
پیش چشمی که نورعرفان نیست گر بود آسمان نمایان نیست عمرها شد، دمیده است آفاق بی لباسی هنوز عریان نیست شمع راگر به فکرخویش سری ست تاکف پاش جزگریبان نیست نقشبند خیال دور مباش گل چه داردکزین گلستان نیست باید از نقد اعتبارگذشت جنس بازار عبرت ارزان نیست برفلک هم خم است دوش هلال ناتوانی کشیدن آسان نیست نرگستان عبرتیم همه چشم ا زخود بپوش مژگان نیست عاجزی خضر وادی ادب است پای خوابیده جز به دامان نیست تا نفس از تپش نیاساید جمع گردیدن دل امکان نیست خجلتی چیده اید برچینید خودفروشان ! زمانه دکان نیست سجده را مفت عافیت شمرید جبهه سایی کف پشیمان نیست کام عیش از صفای دل طلبید خانه آتش زدن چراغان نیست شرم دار از طلب که بر در خلق سیلیی هست اگر خوری نان نیست گه بخور ای طمع که نان خسان هضم ناگشته باب دندان نیست بیدل امروز در مسلمانان همه چیز است لیک ایمان نیست بیدل دهلوی