بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۷۱۴: حضورکلبهٔ فقر از تکلفات بریست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
حضورکلبهٔ فقر از تکلفات بری ست چراغ ما زسر شام تا سحرسحری ست سر امید اقامت در این بساط کراست چوشمع مرکزرنگیم ورنگها سفری ست صدای تست کزین کوه باز می گردد به ناله رنج مکش در مزاج سنگ کری ست زمان فتنهٔ آفاق انتظاری نیست بهوش باش که هر ماه دورها قمری ست به عجزخلق مشو غافل ازشکوه ظهور شکست شیشهٔ امکان کلاه نازپری ست تبسم که در این باغ بی نقابی کرد که رنگ صبحی اگرگرد می کند شکری ست گرفتم آینه ات نیست محرم اشیا به خوابش نیز نکردی نظر چه بی بصری ست به هر نفس دلی ایجاد می کنی نگهی که زندگی چقدرکارگاه شیشه گری ست به لنگی نفست اعتماد جهد خطاست بجا نشین و قدم زن که مرکبت کمری ست درین بساط که نرد خیال می بازیم به مرگ دادن جان هم دلیل مفت بری ست ز ننگ دعوی گردنکشی حذر بیدل که داغ شمع ته پاگل دماغ سری ست بیدل دهلوی