بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۷۰۵: غنچه در فکر دهانت گوشهگیر خستهایست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
غنچه در فکر دهانت گوشه گیر خسته ای ست گوهر ازسودای لعلت سر به دامن بسته ای ست نسبت خاصی ست اهل عشق را با جور حسن زخم ما و تیغ نازت ابروی پیوسته ای ست چرب و نرمی درکلام عاشقان پرورده اند نغمهٔ منقار مرغان تو مغز پسته ای ست سرکشان از قید دام خاکساری فارغند از کمان طوق قمری سرو تیر جسته ای ست نخلبند گلشنم یارب خیال روی کیست هر نگه امشب به چشمم رشتهٔ گلدسته ای ست بحر موزونی ز طبعم باز توفان می کند هر نفس بر لب چو موجم مصرع برجسته ای ا ست بوی گل را التفات غنچه زندان است و بس خون خورد در گوشه گیری هر کجا وابسته ای ست بسکه وحشت محمل عیش بهاران می کشد رنگ هم چون بو غبار بر زمین ننشسته ای ست بی بلایی نیست از هرجا تراود بوی درد در نقاب پردهء این سازها دلخسته ای ست ماجرای دل به اظهار دگر محتاج نیست گوش اگر باشد نفس هم نالهٔ آهسته ای ست دردمندی لازم دست تهی افتاده است شیشه تا خالی نمی گردد دل نشکسته ای ست بسکه بیدل کلفت اندود است گلزار جهان بوی گل در دیده ام دود ز آتش جسته ای ست بیدل دهلوی