بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۷۰۳: گر آینهات محرم زشتی و نکوییست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گر آینه ات محرم زشتی و نکوییست جوهر ندهی عرض که پر آبله روییست دل را به هوس قابل تحقیق میندیش این حوصله مشرب قدحی نیست سبوییست از خویش برآ شامل ذرات جهان باش هرگاه نفس فال صدا زد همه سوییست بر پیرهن ناز جهان چشم ندوزی جز جامهٔ عر- بان تنی این جمله رتیست پیداست که تا چندکند ناز طراوت این برگ و بر و نشو و نمای تو کدوییست زبن روزوشبی چند چه پیری چه جوانی تا صبح قیامت همه دم شرم دو موییست غافل مشو از ساز عبارات و اشارات هنگامهٔ زیر و بم ما، هایی و هوییست جز سیر عدم نیست تماشاگه هستی بر قرب مکن نازکه اینها همه اوییست خشکی نکند ریشه به گلزار محبت هرسبزه که دیدیم چومژگان لب جوییست دست هوس ازخویش نشستن چه جنون بود تا خاک تو بر باد نرفته ست وضوییست هرچند عبارت همه اعجاز فروشد تا لب به خموشی ندهی بیهده گوییست بیدل نکنی دعوی شوخی که درین باغ پامال خرام هوس است آنچه نموییست بیدل دهلوی