بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۶۸۲: عالم طلسم وحشت چشم سیاه اوست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
عالم طلسم وحشت چشم سیاه اوست تا ذره ای که می رمد از خود نگاه اوست ماییم و پاسبانی خلوت سرای چشم بیرون رو، ای نگاه ! که این خوابگاه اوست شبنم به نیم چشم زدن جوهر هواست آزاده بیدلی که همان اشک آه اوست بیتاب عشق اگر همه ریگ روان شود تا سر بجاست آبلهٔ پا به راه اوست از آه و ناله، دل به غلط پی نمی برد زین دشت هرچه گرد برآرد سپاه اوست حیرت نگاه شوکت نومیدی خودم کاین هفت عرصه ، یک کف بی دستگاه اوست در وادیی که حسرت ما، آب می خورد موج نگاه تشنه ، هجوم گیاه اوست با محرمان عجز، حوادث چه می کند سرهای جیب الفت ما در پناه اوست ته جرعهٔ شراب غروری است عجز ما رنگ شکسته سایهٔ طرف کلاه اوست دلدار تا تو رفته ای از خود رسیده است بیدل گذشتنی که همین شاهراه اوست بیدل دهلوی