بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۶۷۲: پیوستگی به حق، ز دو عالم بریدنست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
پیوستگی به حق ، ز دو عالم بریدنست دیدار دوست هستی خود را ندیدنست آزادگی کزوست مباهات عافیت دل را زحکم حرص وهوا واخریدنست پرواز سایه جز به سر بام مهر نیست از خود رمیدن تو، به حق آرمیدنست چون موج کوشش نفس ما درتن محیط رخت شکست خویش به ساحل کشیدنست پامال غارت نفس سرد یأس نیست صبح مراد ما که گلش نادمیدنست بر هرچه دیده واکنی از خویش رفته گیر افسانه وار دیدن عالم شنیدنست تا حرص آب و دانه به دامت نیفکند عنقا صفت به قاف قناعت خزیدنست گر بوالهوس به بزم خموشان نفش کشد همچون خروس بی محلش سر بریدنست امشب ز بس که هرزه زبانست شمع آه کارم چوگاز تا به سحر لب گزیدنست آرام در طریقت ما نیست غیرمرگ هنگامه گرم ساز نفسها تپیدنست ما را به رنگ شمع درعافیت زدن از چشم خود همین دو سه اشکی چکیدنست سعی قدم کجا وطریق فناکجا بیدل به خنجرنفس این ره بریدنست بیدل دهلوی