بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۶۶۸: درخور غفلت نگاهی رونق ما و منست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
درخور غفلت نگاهی رونق ما و منست خانه تاریک است اگر شمع تأمل روشنست چیست نقد شعله غیرز سعی خاکستر شدن سال و ماه زندگانی مدت جان کندنست دل به سعی گریهٔ سرشار روشن کرده ایم این چراغ بیکسی را اشک حسرت روغنست خامکار الفت داغ محبت نیستم همچوآتش سوختن از پیکر من روشنست ساغر عشرتگه می گیرد، که در بزم بهار همچو مینا شاخ گل امروز خون درگردنست ننگ تصویریم از ما، جرأت جولان مخواه اینقدرها بس که پای ما برون دامنست هیچکس بر معنی مکتوب شوق آگاه نیست ورنه جای نامه پیش یارما را خواندنست نور بینش جمله صرف عیب پوشی کرده ایم شوخی نظارهٔ ما تار چشم سوزنست طبع روشنیم دهد از دست ، ربط خامشی ازپی حبس نفس آیینه حصن آهنست بشکنم دل تا شوم با رمزتحقیق آشنا شخص هم عکس است تا آیینه دردست منست ضبط بیباکی ست درکیش جنون ترک ادب بی گریبان دست من پای برون از دامنست جزتأمل نیست بیدل مانع شوق طلب رشتهٔ این ره اگر داردگره ، استادنست بیدل دهلوی