بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۶۴۴: زندگی نقد هزار آزارست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
زندگی نقد هزار آزارست هرقدر کم شمری بسیارست دل جمعی که توان گفت کجاست غنچه هم یک سر و صد د ستارست به شمار من و ما خرسندیم چه توان کرد نفس بیکارست اثر سعی کدام آبله پاست خار این ره مژه خونبارست خاکساران چمن خرمی اند سبزه و گل به زمین بسیارست حشن نادیده تماشا دارد مژه برداشتنت دیوارست در عدم نیز غباری دارد خاکم آیینهٔ جوهردارست پیش پا می خورم از الفت دل بر نفس آینه ناهموارست نارسایی قفس شکوهٔ کیست خامشی پیجش صد طومارست غنجه را خنده و پرواز یکی ست بال ما در گره منقارست چون جرس کاش به منزل نرسیم نالهٔ ما ز اثر بیزارست مرده هم فکر قیامت دارد آرمیدن چقدر دشوارست بیدل از صنعت تقدیر مپرس زلف یاریم و شب ما تارست بیدل دهلوی