بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۶۰۳: جنس ما با اینکسادی قیمتی فهمیده است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
جنس ما با این کسادی قیمتی فهمیده است وین حباب پوچ خود را باگهر سنجیده است هرکس از سیر بهار بیخودی آگاه نیست دیده هرجامحو حیرت می شدگل چیده است بوالهوس نبود حریف عرصه گاه جلوه اش حسن او از چشم مشتاقان زره پوشیده است ناله ام ، در وعده گاه وصل ، خارج نغمه نیست می دهم آواز، تا بختم کجا خوابیده است نقدگردون نیست غیر از اعتبارات خیال چون حباب این کاسهٔ وهم ازهوا بالیده است درد دوری را علاجی جز امید وصل نیست مرهمی دارد به خاطر زخم اگر خندیده است دود دل آخر به چندین شعله خواهد موج زد شمع این بزمم هنوزم یک مژه جنبیده است زین گذرگاه نزاکت بی تأمل نگذری عالمی خورده ست برهم تا مژه لغزیده است آرزو از فیض عام بیخودی نومید نیست من اگرگردش نگشتم رنگ من گردیده است نیست بیدل وحشتم جز پاس ناموس جنون کسوت عریان تنیها دامن از من چیده است بیدل دهلوی