بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۵۹۷: سرنوشت روی جانان خط مشکین بوده است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
سرنوشت روی جانان خط مشکین بوده است کاروان حسن را نقش قدم این بوده است ما اسیران ؛ نوگرفتار محبت نیستیم آشیان طایر ما چنگ شاهین بوده است غافل از آواره گردیهای اشک ما مباش روزگاری این بنات النعش، پروین بوده است راست ناید با عصای زهد سیر راه عشق این بساط شعله خصم پای چوبین بوده است شوخی اشکم مبیناد آفت پژمردگی این بهار بیکسی تا بود رنگین بوده است عقده سر، از تنم بی تیغ قاتل وانشد باد صبح غنچهٔ من دست گلچین بوده است دل مصفا کردم و غافل که در بزم نیاز صاحب آیینه گشتن کار خودبین بوده است پشت دست آیینه با دندان جوهر می گزد سایهٔ دیوار حیرت سخت سنگین بوده است غنچه گردیدیم وگلشن درگریبان ربختیم عشرت سربسته از دلهای غمگین بوده است بیدل آن اشکم که عمری در بساط حیرتم از حریر پرده های چشم بالین بوده است بیدل دهلوی