بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۵۵۲: بزمگردون صبحخیز ازگرد بیتاب من است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بزم گردون صبح خیز ازگرد بیتاب من است نور این آیینهٔ مینا ز سیماب من است یک جهان ضبط نفس دارد به خود پیچیدنم رشتهٔ موهوم هستی تشنهٔ ناب من است تا تغافل دارم از وضع جهان آسوده ام چشم پوشیدن بساط آرایی خواب من است درخور وارستگی مسندطراز عزتم بال پروازم چو قمری فرش سنجاب من است موبه مویم چشمهٔ برق تجلیهای اوست طور اگر آتش فروزدکرم شبتاب من است از مزاج گوهرم شوخی نمی بالد به خویش موج عمری شد به توفان بردهٔ آب من است جوش دردی کوکه هنگ اثر پیداکنم رشتهٔ قانون آهم ، یأس مضراب من است محو شوقم از غم اسباب راحت فارغم صافی آیینه حیرت شکر خواب من است می برد جذب خرامت چون غبار از جا مرا جلوه ای از چین دامان تو قلاب من است عمرها شد زین شبستان انتخابی می زنم هرکجا حیرانیی گل کرد مهتاب من است هر طرف پر می زند نظاره حیرت خفته است عالم آیینه ام ، همواری اسباب من است از قماش خامشی بیدل دکانی چیدم هرچه غیر از خودفروشیها بود باب من است بیدل دهلوی