بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۵۵۰: خودگدازی غمکیفیت صهبای من است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
خودگدازی غم کیفیت صهبای من است خالی از خویش شدن صورت مینای من است عبرتم ، سیر سراغم همه جا نتوان کردن چشم بر خاک نظر دوخته ، جویای من است سازگمگشتی ام ، این همه توفان دارد شور آفاق ، صدای پر عنقای من است همچو داغ از جگر سوختگان می جوشم شعله هرجامژه ای گرم کند جای من است نتوان با همه وحشت ز سر دردگذشت فال اشکی که زند آبله در پای من است فرصت رفته به سعی املم می خندد چشم برق همان ابروی ایمان من است تخم اشکی به کف پای کسی خواهم پخت آرزو مژده ده اوج ثریای من است اگر این است سر و برک نمود هستی داغ امروز من ، آیینهٔ فردای من است سجده محمل کش صد قافله عجز است اینجا اشک بی پا و سرم، در سر من پای من است نیستم جرعه کش درد کدورت بیدل چون گهر صافی دل بادهٔ مینای من است بیدل دهلوی