بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۵۴۵: ایکعبه جو یقینی اگرکار بستن است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای کعبه جو یقینی اگرکار بستن است احرام بستنت همه زنار بستن است گر محرمی علم نفرازی یه حرف پوچ این پنبه پرچمی ست که بر دار بستن است باید به خون هر دو جهان دست شستنت مشاطه گر حنا به کف یار بستن است چون سایه عالمی ست به زیر نگین ما گر سر به دوش جبههٔ هموار بستن است عبرت زکارگاه عمل موج می زد ساز شکسته را چقدر تار بستن است منگر به لفظ و معنی ام ازکم بضاعتی تنگی برای قیافه تکرار بستن است ای صرصر انتظار چراغان اعتبار درهاگشوده ای که به یک بار بستن است سست است بار قافلهٔ عافیت هنوز پر بسته ایم نوبت منقار بستن است پر نامجو مباش که نقش نگین عجز پیشانی شکسته به دیوار بستن است در خاکدان دهر مچین دستگاه ناز گر بر سر مزار چه دستار بستن است بیدل مباش غرهٔ تحصیل مدعا در مزرعی که خوشه همان بار بستن است بیدل دهلوی