بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۵۳۷: این انجمن چو شمع مپندار جای ماست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
این انجمن چو شمع مپندار جای ماست هر اشک در چکیدنش آواز پای ماست جان می دهیم و عشرت موهوم می خریم چون گل همان تبسم ما خونبهای ماست روشن نکرده ایم چو شبنم درین بساط غیر از عرق که آینهٔ مدعای ماست طرح چه آبرو فکند قطره ازگهر ما رفته ایم و آبلهٔ پا به جای ماست دامن فشانتر ازکف دست تجردیم رنگی که جز شکست نبندد حنای ماست ویرانی دل این همه تعمیر داشته ست نه آسمان غبار شکست بنای ماست درآتش افکنند و ننالیم چون سپند خودداری که عقدهٔ بال صدای ماست در قید جسم ، ساز سلامت چه ممکن است این خاک سخت تشنهٔ آب بقای ماست از فقر سر متاب کز اسباب اعتبار کس آنچه در خیال ندارد برای ماست پیشانیی که جز به در دل نسوده ایم بر آسمان همان قدم عرش سای ماست آیینهٔ خودیم به هرجا دمیده ایم این طرفه ترکه جلوهٔ او رونمای ماست بیدل عدم ترانهٔ ناموس هستی ایم بیرون پرده آنچه نیابی نوای ماست بیدل دهلوی