بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۵۳۶: طبعیکه امیدش اثر آمادهٔ بیم است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
طبعی که امیدش اثر آمادهٔ بیم است گر خود همه فردوس بود ننگ جحیم است بر طینت آزاد شکستی نتوان بست بی رنگی این شیشه ز آفات سلیم است در دهر نه تنها من و تو بسمل یأسیم گر بازشکافی دل هر ذره دو نیم است صد زخم دل ایجادکن ازکاوش حسرت چون سکه گرت چشم هوس بر زر و سیم است بی سعی تأمل نتوان یافت صدایم هشدارکه تار نفسم نبض سقیم است آنجاکه بود لعل توجانبخش تکلم گوهر گره کیسهٔ امید لئیم است از نالهٔ ما غیر ثبایت نتوان یافت سایل نفسش صرف دعاهای کریم است سیلاب به دریا چقدر گرد فروشد ما تازه گناهیم و دعای تو قدیم است آه از دل ما زحمت خاشاک هوس بر روشنگری بحر، به تحریک نسیم است تا بیخبرت مات نسازند برون تا زبن خانهٔ شطرنج که همسایه غنیم است ما را نفس سرد سحر خیز جنون کرد جز یأس چه زاید شب عشاق عقیم است بیدل به اشارات فنا راه نبردی عمری ست که گفتیم نظیر تو عدیم است بیدل دهلوی