بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۵۲۴: در خیالآباد راحت آگهی نامحرم است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
در خیال آباد راحت آگهی نامحرم است جلوه ننماید بهشت آنجاکه جنس آدم است در نظرهاگرد حیرت در نفسها شور عجز سازبزم زندگانی را همین زبر وبم است پادشاهی در طلسم سیر چشمی بسته اند کاسهٔ چشم گداگرپر شود جام جم است از دو تاگشتن ندارد چاره نخل میوه دار قامت هرکس به زیربار می آید خم است یأس تمهید است این امیدها هشیار باش هرقدر عرض اهلها بیش ، فرصتهاکم است با فروغ جلوه ات نظارگی را تاب کو رنک چون آتش افروزد سپندش شبنم است در بنای حیرت ازحسن تو می بینم خلل خانهٔ آیینه هم برپا به دیوار نم است درس عبرتهای ما را نسخه ای درکار نیست چشم آهو را سواد خویش سرمشق رم است تا نفس باقی ست ظالم نیست بی فکر فساد گوشه گیر فتنه می باشدکمان را تا دم است شعله هرجا می شود سرگرم تعمیرغرور داغ می خنددکه همواری بنایی محکم است دوستان حاشاکه ربط الفت هم بگسلند موجها را رفتن از خود هم در آغوش هم است نامداریها گرفتاری ست در دام بلا بیدل انگشت شهان را طوق گردن خاتم است بیدل دهلوی