بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۵۰۴: مییکه شوخی رنگش جنون افلاک است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
میی که شوخی رنگش جنون افلاک است به خاتم قدح ما نگین ادراک است خمیر قالب من بود لای خم کامروز کسی که ریشه دوانید در دلم تاک است مریز آب رخ سعی جز به قدر ضرور که سیم و زر ز فزونی ودیعت خاک است فروغ جوهر هرکس به قدر همت اوست به چشم آتش اگر سرمه ای است خاشاک است ز صیدگاه تعلق همین سراغت بس که هرکجا دلی آویخته ا ست فتراک است نگه ز دیده ی ما پرتوی نداد برون چراغ آینه از دودمان امساک است دلم به الفت ناز و نیاز می لرزد که رنگ جلوه حریرست ودیده نمناک است جهان ز بسکه نجوم غبار دل دارد نگاه از مژه بیرون نجسته در خاک است تپید ن آینهٔ ماست ورنه زین دریا حساب موج به یک آرمیدنش پاک است به غیر وهم ذکر چیست مانعت بیدل تو پر فشانی و از ششجهت قفس چاک است بیدل دهلوی