بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۴۹۲: بیدماغی مژدهٔ پیغاممحبوبم بس است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بی دماغی مژدهٔ پیغام محبوبم بس است قاصد آواز دریدنهای مکتوبم بس است ربط این محفل ندارد آنقدر برهم زدن گر قیامت نیست آه عالم آشوبم بس است تا به کی گیرم عیار صحبت اهل نفاق اتفاق دوستان چون سبحه دلکوبم بس است سخت دشوار است منظور خلایق نبشتن با همه زشتی اگر در پیش خود خوبم بس است عمرها شد پینه دوز خرقهٔ رسواییم زحمت چندین هنر، یک چشم معیوبم بس است گاه غفلت می فروشم ، گاه دانش می خرم گربدانم اینکه در هرامر مغلوبم بس است حلقهٔ قد دوتا ننگ امید زندگی ست گرفزاید برعدم این صفرمحسوبم بس است ناکجا زین بام و در خاشاک برچیندکسی همچو صحرا خانهٔ بی رنج جاروبم بس است حیف همت کزتلاش بی اثر سوزد دماغ خجلت نایابی مطلوب مطلوبم بس است بوی یوسف نیست پنهان از غبار انتظار پیرهن بیدل بیاض چشم یعقوبم بس است بیدل دهلوی