بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۴۶۵: هرچه از مدت هست و بود است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هرچه از مدت هست و بود است دیرها پیش خرام زود است نفیت اثبات حقیقت دارد خاک گشتن همه جا موجود است اگر از بندگی اگاه شوی هر طرف سجده کنی معبود است چشم شبنم همه اشک است اینجا بوی این گلشن عبرت دود است رنگ این باغ شکستی دارد برگ گل دامن چین آلود است خود فروشی اگرت مطلب نیست به شکست آینه دادن جود است بی تکلف به هوس باید سوخت چوب تعلیم محبت ، عود است سر خط حسن که دازد امروز لوح آیینه بهاراندود است آنکه آن سوی جهاتش خوانی تا تو محو جهتی محدود است بیدل از ظاهر و مظهر بگذر جلوه ، تا آینه ، نامشهود است بیدل دهلوی