بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۴۴۴: نقش دیبای هنر فرش ره اهل صفاست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نقش دیبای هنر فرش ره اهل صفاست عافیت در خانهٔ آیینه نقش بوریاست تا تبسم با لب گلشن فریبت آشناست از خجالت غنچه را پیراهن خوبی قباست نی همین آشفته ای چون زلف داری روبه رو همچو کاکل نیز یک جمع پریشان در قفاست عمرها شد کز تمنای بهار جلوه ات بلبلان را درچمن هر برگ گل دست دعاست کشتهٔ تیغ تمنا را درین گلزار شوق همچو گل یک خنده زخم شهادت خونبهاست غنچه تا دم می زند موج شکست آینه است دانهٔ دل را خیال گردش رنگ آسیاست تا ز چشم التفات تیغ او افتاده ام بخیه را بر روی زخمم خنده دندان نماست غافل از عبرت فروشیهای عالم نیستم هرکف خاکی اپن صحرا به چشمم توتیاست روشن است ازبند بندم وحشت احوال دل هر گره در کوچهٔ نی ناله ای را نقش پاست عاجزی را پیشوای سعی مقصد کرده ایم بیشترنقش قدم ما را به منزل رهنماست همچو دندان سخت رویان سنگ مینای خودند چون زبان نرمی ملایم طینتان را مومیاست بی به عشرت بردن است از سختگیریهای دهر نام را نقش نگینی نیست نقب خنده هاست گرنه مخمورگرفتاربست زلف مهوشان بیدل از هرحلقه در خمیازه حسرت چراست بیدل دهلوی