بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۴۳۷: کام همت اگر انباشتهٔ ذوق خفاست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
کام همت اگر انباشتهٔ ذوق خفاست شور حاجت - نمک مایده استغناست غره منشین به کمالی که کند ممتازت بیشتر قطره گوهر شده ننگ دریاست آن سوی چرخ برون آ ز خود و ساغر گیر نشئهٔ می به دل شیشه همین رنگ نماست سجده ما نه چو زاهد بود !ز بی بصری حلقه گردیدن ما حلقهٔ چشم میناست قدمی رنجه کن از عشرت ما هیچ مپرس خاک را جام طرب درخور نقش کف پاست گوشه گیری نشود مانع پرواز هوس این شرر گر همه در سنگ بود سر به هواست حال بی ساخته ات جالب استقبال است خواهد امروز شدن آنچه به فکرت فرداست سجدهٔ دانه ، چمن ساز، نهال است اینجا عجز اگر دست توگیرد سر افتاده عصاست از سر دل نگذشتیم به چندین وحشت ناله های جرس ما ز جرس آبله پاست عجزسازی ست که دریاس گم است آهنگش اشک اگر شیشه به کهسار زند ناله کجاست قید اسباب به وارستگی ما چه کند بوی گل در جگر رنگ هم از رنگ جداست یاد اوکردی و از خوبش نرفتی بیدل گرعرق رخت به سیلت ندهد جای حیاست بیدل دهلوی