بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۴۲۸: ز آهم نخل حسرت شعله بالاست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ز آهم نخل حسرت شعله بالاست چراغ مرده را آتش مسیحاست به خاموشی سر هر مو زبانی ست ز حیرت جوهر آیینه گویاست دل فرهاد آب تیغ کوه است سر مجنون گل دامان صحراست رموز دل توان خواند از جبینم مثال هرکس از آیینه پیداست زبان لال است ، حیرانم جه می گفت طلب خون شد نمی دانم چه می خواست مشو غافل ز رمز هستی من شکست این حباب آغوش دریاست بساط حیرت آیینه داریم جبین عجز فرش خانهٔ ماست نه تنها ما و تو داغ جنونیم فلک هم حلقه ای از دود سوداست جهان نیرنگ حسن بی نشانیست اگر آیینه گردی سادگیهاست هوس تعبیری خواب امل چند ز فرصت غافلی امروز فرداست درین محفل گداز اشک شمعیم نشاط از هرکه باشدکاهش از ماست به دریای الم بیدل حبابیم بنای ما به آب دیده برپاست بیدل دهلوی