بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۴۲۷: رفتن عمر ز رفتار نفسها پیداست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
رفتن عمر ز رفتار نفسها پیداست وحشت موج ، تماشای خرام دریاست گردبادی که به خود دودصفت می پیچد نفس سوختهٔ سینهٔ چاک صحراست جوهر آینه افسرده ز قید وطن است عکس راگرد سفرآب رخ نشو و نماست ازگهر موج محال است تراود بیرون گره تار نظر چشم حیاپیشهٔ ماست قطع سررشتهٔ پرواز طلب نتوان کرد بال اگر سلسله کوتاه کند ناله رساست نرگس مست تو را در چمن حسن ادا می شوخی همه در ساغر لبریز حیاست بس که بی آبله گامی نشمردم به رهت آب آیینه ز نقش قدمم چهره گشاست اعتبار به خود آتش زدنم سهل مگیر قد شمع از همه کس یک سر و گردن بالاست ای تمنا مکن از خجلت جولان آبم عمرها شد چوگهر قطرهٔ من آبله پاست هیچکس نیست زباندان خیالم بیدل نغمهٔ پرده دل از همه آهنگ جداست بیدل دهلوی