بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۴۲۳: ای عدمپرورده لاف هستیات جای حیاست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای عدم پرورده لاف هستی ات جای حیاست بی نشانی را نشان فهمیده ای تیرت خطاست سایه را وهم بقا در عجز خوابانیده است ورنه یک گام از خو دت آن سو جهان کبریاست شبنم این باغ مژگانی ندارد در نظر گر تو برخیزی ز خود برخاستنهایت عصاست بی خمیدن از زمین نتوان گهر برداشتن آنچه بردارد دلت زین خاکدان قد دوتاست نقص بینایی ست کسب عبرت از احو ال مرگ چشم اگر باشد غبار زندگی هم توتیاست خودسریهااز مقام امن دور افتادن است ناله تا انداز شوخی می کنداز دل جداست جز فنا صورت نبندد اعتبار زندگی گو بنالد یا به خود پیچد نفس جزو هواست خیرها را جلوهٔ شر می دهد چرخ دورنگ پشت کاغذ در نظر چپ می نماید نقش راست بسکه تنگی کرد جا بر خوان انعام فلک میهمانان هوس را خوردن پهلو غذاست اوج دولت سفله طبعان را دو روزی بیش نیست خاک اگر امروز بر چرخ است فردا زیر پاست نازنینان فارغ از آرایش مشاطه اند حسن معنی را همان رنگینی معنی حناست حرف سردی کوه تمکین را ز جا برمی کند از نسیمی خانهٔ بیتابی دریا پپاست عجز طاقت سد راه رفتن از خویشم نشد بیدل از واماندگی سر تا به پای شمع پاست بیدل دهلوی