بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۹۷: آیینهٔ دل داغ جلا ماند و نفس سوخت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آیینهٔ دل داغ جلا ماند و نفس سوخت فریاد که روشن نشد این آتش و خس سوخت واداشت ز آزادی ام الفتکدهٔ جسم پرواز من از گرمی آغوش قفس سوخت آهنگ رحیل از دو جهان دود برآورد این قافله را شعلهٔ آواز جرس سوخت سرمایه در اندیشهٔ اسباب تلف شد آه از نفسی چند که در شغل هوس سوخت از پستی همت نرسیدیم به عنقا پرواز بلندی به ته بال مگس سوخت گر خواب عدم بر دو جهان شام گمارد دل نیست چراغی که توان بر سر کس سوخت پا آبله کردیم دگر برگ طلب کو بیدل عرق سعی در این پرده نفس سوخت بیدل دهلوی