بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۹۴: سرکیست تا برد آرزو به غبار سجدهکمینیات
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
سرکیست تا برد آرزو به غبار سجده کمینی ات نرسید قطرت نه فلک به هوابیان زمینی ات نه حقیقت دویی آشنا، نه دلیل عین تو مآسوا به کجاست عکس توهمی که فریبد آینه بینی ات تک و تاز وهم و گمان ما به جنون گسسته عنان ما تویی آنکه هم تو رسید ه ای به سواد فهم یقینی ات ز جهات عالم خشک و تر به غنا نچیده ای آنقدر که کسی به غیر تنزه تو رسد به دامن چینی ات نه به فهم تاب رسیدنی نه به دیده طاقت دیدنی دل خلق و هرزه تپیدنی به خیال جلوه کمینی ات چه حدوث وکو قدم زمان چه حساب کون وکجا مکان همه یک شاره ای کن فکان نه شهوری و نه سنینی ات به جراحت دل ناتوان ستم است دیده گشودنم که قیامتی ست ششجهت ز تبسم نمکینی ات ز غرور ناز فعیتی که به ما رسانده پیام تو چقدر شکسته کلاه دل خم طاق نسبت چینی ات عدم و وجود محال ما، شده دستگاه خیال ما چه بلاست نقص و کمال ما که نه آنی است و نه اینی ات دل بیدل از پی نام تو به چه تاب لاف توان زند که ز که برد اثر صدا ادب تلاش نگینی ات بیدل دهلوی