بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۹۰: گر به اینگرمی است آه شعلهزای عندلیب
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گر به این گرمی است آه شعله زای عندلیب شمع روشن می توان کرد از صدای عندلیب آفت هوش اسیران برق دیدار است و بس می زند رنگ گل آتش در بنای عندلیب پنبهٔ شبنم به گوش غنچه داغ لاله شد بیش ز این نتوان شنیدن ماجرای عندلیب عشق را بی دستگاه حسن شهرت مشکل است از زبان برگ گل بشنو نوای عندلیب جای آن دردکه چون سنبل به رغم باغبان ریشه درگلشن دواند خار پای عندلیب دلبران را تنگ دارد فکر صید عاشقان غنچه سر تا پا قفس شد از برای عندلیب مطلب عشاق از اظهار هم معلوم نیست کیست تا فهمد زبان مدعای عندلیب ساز دلتنگی به این آهنگ هم می بوده است گرم کردم از لب خاموش جای عندلیب ریشهٔ دلبستگی در خاک این گلشن نبود رفت گل هم در قفای ناله های عندلیب مانع قتل ضعیفان جز مروت هیچ نیست ورنه ازگل کس نخواهد خونبهای عندلیب در چمن رفتیم ساز ناله سیرآهنگ شد جلوهٔ گل کرد ما را آشنای عندلیب آه مشتاقان نسیم نوبهار یاد اوست رنگها خفته ست بیدل در صدای عندلیب بیدل دهلوی