بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۶۶: سایه اندازد اگر بخت سیاه من در آب
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
سایه اندازد اگر بخت سیاه من در آب فلس ماهی دیدهٔ آهوکند خرمن در آب هر نگه در دیدهٔ من ناله است اما چه سود حلقهٔ زنجیر نومید است از شیون درآب کی توانم در دل سنگین خوبان جاکنم من که نتوانم فروبردن سر سوزن درآب راه غربت عارفان را در وطن پوشیده نیست گوهر ازگرداب دارد هر طرف روزن در آب ظاهر و باطن به گرد عرض یکدیگرگم است آب درگلشن نمایان است چون گلشن در آب پوچ می آیی برون ازلاف هستی دم مزن نیست بی عرض حباب از قطره خندیدن در آب ما ضعیفان شبنم واماندهٔ این گلشنیم از نم اشکی ست ما را دیده تا دامن در آب گر چنین جوشد عرق از هرزه تازیهای فکر نسخهٔ ما را خجالت خواهد افکندن درآب غرق دنیاییم کو ساز منزه زیستن جبههٔ فطرت تر است از دامن افشردن در آب نرمی گفتار ظالم بی فسون کینه نیست صنعتی دارد حسد از شعله پروردن درآب هوش می باید قوی با چشم بیناکار نیست جز به پا ممکن نباشد پیش پا دیدن در آب یک نگه نادیده رخسار عرق آلوده اش چون تری عمری ست بیدل کرده ام مسکن درآب بیدل دهلوی