بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۶۴: نشستهایم به یادت زگریه تنگ در آب
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نشسته ایم به یادت زگریه تنگ در آب شکسته ایم چوگوهر هزار رنگ در آب همین نه طاقتم ازگریه داغ خودداری ست نشست دست ز تمکین کدام سنگ درآب در ملایمتی زن ز حاسد ایمن باش که شعله را به خس و خارنیست جنگ درآب کراست بر لب جوآرزوی مطرب ومی شکسته است نواهای موج چنگ در آب کشید شعلهٔ دل سرز جیب اشک آخر محال بود نهفتن دم نهنگ درآب ز سخت جانی خود بی تو در شب هجران نشسته درعرق خجلتم چوسنگ درآب زگریه خاک جهان بی تو داده ایم به باد هنوز چون مژه ها می زنیم چنگ درآب نگشت شعلهٔ حسنت کم از هجوم عرق چسان جدا شود از برگ لاله رنگ درآب زمانه موسم توفان نوح را ماند که غرقه است جهانی ز نام و ننگ درآب همه غضنفر وقتیم تا به جای خودیم وگرنه ماهی ساحل بود پلنگ درآب ز موج گریهٔ من عالمی چمن چوش است فکنده ام به خیال کسی فرنگ در آب ز انفعال گنه ناله ام عرق نفس است چو موج سست پری می کند خدنگ در آب به هرچه می نگرم مست وهم پیمایی ست فتاده است در ین روزگار بنگ در آب از این محیط کسی برد آبرو بیدل که چون گهر نفس خودکرفت تنگ در آب بیدل دهلوی