بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۱۱: وفاق تخم ثباتی نکاشت در دل و دینها
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
وفاق تخم ثباتی نکاشت در دل و دینها به حکم یأس دمیدیم از این فسرده زمینها چو غنچه در پس زانوی انتظار جدایی نشسته در چمن ما هزار رنگ کمینها در این زمانه سر نخوتی کشیده به هرسو ز نقشخانهٔ پا در هوای چنبر زینها غم معاش به تاراج حسن تاخته چندان که لاغری ز میان رفته فربهی ز سرینها نم مروتی ازخلق اگررسد به خیالت چکیده گیر به خاک از فشار چین جبینها نظر نکرده به دل مگذر ای بهار تعین تغافل از چه به صیقل زنند آینه بینها حضورعبرت واسباب راحت این چه خیال است مژه نبسته به خواب است چشم سایه نشینها به نام شهرت اقبال زندگی نفروشی که زهر در بن دندان نهفته اند نگینها نفس گداخت خجالت به خاک خفت قناعت ولی چه سود علاج غرض نمی شود اینها تظلم دم پیری کجا برم من بیدل رسید مو به سپیدی کشید پوست به چینها بیدل دهلوی