بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۸۸: حیرت دل گر نپردازد به ضبطکارها
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
حیرت دل گر نپردازد به ضبط کارها ناله می بندد به فتراک تپش کهسارها عالمی بر وهم پیچیده ست مانند حباب جز هوا نبود سری در زیر این دستارها نیست زندانگاه امکان سنگ راه وحشتم چون نگه سامان عینک دارم از دیوارها عندلیبان را ز شرم ناله ام مانند شمع شعلهٔ آواز بست آیینهٔ منقارها از خرام موج می چشم قدح داغ است و بس دارد این نقش قدم خمیازهٔ رفتارها موجهای این محیط آخرگهر خواهد شدن سبحه خوابیده ست در پیچ و خم زنارها بسکه درهرگل زمین ذوق تماشا خاک شد پشه می آرد برون نظاره ازگلزارها فقر در هرجا غرور یأس سامان می کند کجکلاهی می زند موج از شکست کارها خواب راحت بستهٔ مژگان به هم آورد ن است سایه می گردند از افتادن این دیوارها چون سحر سعی خروشم قابل اظهار نیست به که برسازم شکست رنگ بندد تارها بیدل این گلشن ز بس منظورحسن افتاده است ناز مژگان می دمد گر دسته بندی خارها بیدل دهلوی