بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۸۲: غباریم زحمتکش بادها
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
غباریم زحمتکش بادها به وحشت اسیرند آزادها املها به دوش نفس بسته ایم سفریک قدم راه و این زادها جهان ستم چون نیستان پر است ز انگشت زنهار فریادها به هر دامی از آرزو دانه ای ست گرفتار خویشند صیادها برون آمدن نیست زین آب وگل بنالید ای سرو و شمشادها فسردن هم آسوده جان می کند به هر سنگ خفته ست فرهادها غنیمت شمارند پیغام هم فراموشی است آخر این یادها بد ونیک تاکی شماردکسی جهان است بگذر ز تعدادها چه خوب و چه زشت ازنظر رفته گیر پری می زنند این پریزادها به پیری ستم کرد ضعف قوی مپرسید از این خانه آبادها به صید نقب ازین بیش نشکافتیم که تا آب و خاک است بنیادها ز نقش قدم خاک ما غافل است همه انتخابیم ازین صادها نوی بیدل از ساز امکان نرفت نشد کهنه تجدید ایجادها بیدل دهلوی